گذر ایام
چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۲۹ ب.ظ
روزام اینجوریه که صب که پامیشم دانشکده ام تا شب که میخوام بخوابم!
یه سری ادما هر روز تو دانشکده هستن!یه سریا بعضی روزا میان
یه سریا رو ازشون خیلی بدم میومد که الان میشینم کنارشونو گذر زمانو نمیفهمم یه سری ها هم بود که خیلی باشون حال میکردم الان برام یه رهگذر دانشکده ای شدن صرفا...
نمیدونم من تغییر کردم یا اون ادما ...شایدم هممون عوض میشیم و پوست میندازیم....
امروز فهمیدم وقتی تو اصرار کنی که فراموش کنی یه ادمو یا نادیده اش بگیری همه چی بدتر میشه!
میدونی یه زمانی پیش مشاور میرفتم!ولی از یه جایی به بعد گفتم تنها کسی که میتونه به من کمک کنه فقط خودمم نه یه ادم که داره از بیرون گود نگاه میکنه....
یه مدت هم فکر میکردم شاید اگه بنویسم خوب میشم....
الان اینجا واستادم نمیدونم چی خوبم میکنه ...!
امروز نطقم واسه حرف زدن زیاد باز نیست ولی..:
نمیگویم به این دیوانه بازی هام عادت کن
فقط مثل گذشته با دل تنگم رفاقت کن...
امیدصباغ نو.
۹۷/۱۰/۱۲