پنگوئن خانم :)

اینجا یک دفتر خاطرات آنلاین است با خواندن آن وقت خود را هدر ندهید :)

با تشکر

بایگانی

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

نستم تو بالکن خونمون

انقد رو به روم زیباس که نمیتونم چشم ازش بردارم!

من از وقتی تونستم انتخاب کنم همیشه جاهایی رو واسه زیستن انتخاب میکردم که ویو داشته باشه و نگا کردن به اون دور دورا واسه من از همه چی لذت بخش تره!

شاید مبینا با ویو تعریف میشه اصن :)))

همیشه تو زندگی یه چلنجی هست! یه چیزی هست که بوم بترکونتت!

دیروز با استرس خیلییی زیاد داشتم تقلا میکردم که سوالای اماری رو حل کنم... اونقد استرس داشتم که سوال رو باز درست نمیدیدم! همیشه شروع هر امتحان و هر چیزی که ضربه نهایی باشه بهم استرس میده مث سگگگگ

حالم بد بود نروس بودم

یه قهوه ریختم که بخورم کنار کلی تمرین و لپتاپ و نوت و ...

نفهمیدم چی شد که دستم خورد رو لپتاپ و تق همه قهوه ریخت رو لپتاپم و تصویر رفت قبل از اینکه بتونم لپتاپو خاموش کنم!

نگا کردم به شیلا و گفتم فقط همین رو کم داشتم!

مستاسر و خسته بودم... لپتاپم سوخت! با یه اشتباه مسخره با یه دلهره مسخره تر!

واقعا حالم بد بود!

دوباره گریه کردم و گفتم واقعا خسته شدم...

وقتی بهش از دور تر نگاه کردم دیدم تو همه زندگیا همیشه همینه همیشه یه چیزی تر میزنه به روزت! همیشه یه جای کار میلنگه! همیشه همه چی خوب نی

همه چیو جمع کردم اومدم خونه افتادم رو امتحانم...

انگار بدترین چیزی که میشد اتفاق بیافته اتفاق افتاده بود! به خودم گفتم حاجی تو هیچیو نمیتونی کنترل کنی که بهترین باشه پس بیخیال!

و همین یه بیخیال گفتنه منو اروم تر کرد تونستم سوالا رو ببینم و بنویسم!

گاهی وقتا فک میکنم دکتر شدن تو این رشته کار نابغه هاس و من هیچ وقت نمیتونم اونقد خفن باشم و همین مسئله ناراحتم میکنه!

ولی بعد با خودم میگم خب مشکل معمولی بودنه چیه؟ چرا نمیخوای بپذیری ک تو معمولی‌ای؟

یک دختر معمولی با تمام المان های معمولی بودن!

چیه این تلاش واسه بهترین بودن که حتی نمیزاره یه ادم معمولی باشیم؟

چیه این خواستن های بی‌پایان واسه بهترین ها رو داشتن!؟

این ادمیزاد چیه واقعا؟

دیشب دوباره تا دو بیدار بودم! با خودم میگفتم حالا چ فرقی میکنه ۲ بخوابم یا ۱۰ در هر صورت روزم از ۱۰ صب یا ۹ صبح شروع میشه!

نمیدونم ولی دارم تلاشمو میکنم به معمولی بودن خودمو قانع کنم!

به متوسط بودن!

حس میکنم انقد دویدم برای بهترین بودن و بهش نرسیدم که دیگه امیدی برام نمونده! میدونی چی میگم؟

حداقل الان با تصویر متوسط بودن و قانع بودن بهش روحم اروم تره و اونقد بی قرار نیستم!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۰:۵۵
پنگوئن