پنگوئن خانم :)

اینجا یک دفتر خاطرات آنلاین است با خواندن آن وقت خود را هدر ندهید :)

با تشکر

بایگانی
آخرین مطالب

بد شدم!

چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۴ ق.ظ

متاسفانه اینو یاد گرفتم نخندم حتی بعد این که فاز گرفتم با یه جک

تا بلند خندیدم سریع محکم دستمو گاز گرفتم


فهمیدم که خوب بودن من بازتاب نداره

وجدان تا آخرِ این داستان سرابه


فهمیدم کبابی آثار ثوابه

به محتاج فقط بگم که بازار خرابه


فهمیدم گناه میتونه یکی دو روزه عادی شه

حتی معنوی ترینا تو یک لحظه مادی شه


یاد گرفتم که تخریب کنم

تا یه معروف دیدم بگم ولش کن شاخ میشه


یاد گرفتم که از همه دورم

آتو جمع کنم تبدیل به اسلحه کنم


درد دلارو بشنوم و وقت  دعوا

همون درد دلاشونو مسخره کنم


تو دل یک شهر پر از فازهای منفی

راه های مخفی، پر خطر، مارهای افعی


ایستادی تو چهارراه تردید

درگیری


که سکوت کنم و مظلوم تر شم

اجازه بدم همه از روم رد شن


یا بشم یه نامرد که  با طبیعت

خودشو وفق داد با مرگ آدمیت


نگو مسئله رو واکنش باز

خب مسلمه هر کنشی واکنش داشت


رود بودم، سد شدم
روز بودم، شب شدم


خوب بودم، رد شدم

و بد شدم


نسل به نسل خون به خون

این بین ما می چرخه اینو خوب بدون


ما مثل دومینو به هم ضربه می زنیم

تو به من، من به اون، اون به اون


مگه خودم خیر دیدم

جواب خودمو خیر میدم


اون که داشت می دید که از بین میرم

پیک میزد بعد مزه میل می کرد


هی ایزد، خودت شاهدمی

حس می کنم دارم میرم تو یه چاه عمیق


قبول کن دفاع تو این مورد واردِ

منم بد نبودم ولی خودت یادته


تک تک کلماتش منم!!!

یه خسته ی نابود!

و تنفر از تابستون!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۳۰
پنگوئن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی