پنگوئن خانم :)

اینجا یک دفتر خاطرات آنلاین است با خواندن آن وقت خود را هدر ندهید :)

با تشکر

بایگانی
آخرین مطالب

ردلاین!

دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۳۸ ب.ظ

خب فکر میکنم بالاخره زمان اون پست در مورد ردلاین رسید :)

از کجا شروع میکنم؟از اشنا شدنم!

روز اول فروردین ۹۸ تبریک عیدی برای من اومد که فرستنده اش رو نمیشناختم ولی به شدت قیافش برام اشنا بود!

وقتی یکم حرف زدیم و اینا فهمیدم عه این ادمو من سال کنکورم باش حرف زدم برای انتخاب رشته ام!بعد من رفتم پیجشو تو اینستا فالو کردم!

با پستای جالبی مواجه شدم و یه گروه جالب تر!ردلاین!

همین گروه باعث شد‌سر صحبت بین من و میلاد باز بشه و بشه دوستی و صمیمیت و...

دو سه ماه از دوستی من با میلاد میگذشت که یه روزی برگشت بهم گفت خیلی تو به درد ردلاین میخوری

و از اون روز این پیچید تو سرم که ینی میشه منم جز این بچه ها باشم؟!

بچه های دیگه‌رو هم فالو کردم و همه ی اطلاعاتم ازشون به اندازه ی حرف هایی بود که گاه و بیگاه از میلاد میشنیدم

حدودا یک ماه پیش شایدم بیشتر برای یه ایونتی میلاد گفت که به کمک نیاز دارن و من رفتم شرکت!

و برای اولین بار شرکتو دیدم!

دو بار رفتم کمک و با خیلی از بچه هاشون اشنا‌شدم!

فرداشم رفتم نمایشگاه!

دو سه روز بعدش بود که اقای هاشمی مدیر ردلاین اگهی استخدام زد!

منم با اینکه ته دلم خالی بود و میدونستم نمیشه پرش کردم!

گذشت!

اینا اصن به من زنگ نزدن!

تا اینکه دو سه هفته پیش بود که میلاد گفتش که دو سه تا ایونت داریم که فکر کنم بچه ها کم هستن و ممکنه تو هم بتونی بیای!

تو همین حرفا بود که بهارک بهم پیام داد که بیا برای مصاحبه

صبح فرداش من رفتم مصاحبه!انقد استرس داشتم که از بچه های خوده ردلاین هم زودتر رسیدم شرکت!

اول از‌ همه رفتم تو!برای اولین بار اقای هاشمی رو میدیدم!

صحبت کردیم!اولش حس کردم داره صدام میلرزه ولی بعد خیلی ریلکس شدمو با لبخند باهاشون صحبت میکردم! نمیدونم به خاطر لبخندم بود یا چهرم که شعی می‌کردم بامزه باشه ، ایشونم لبخند میزد!۴، ۵ دیقه ای تو بودم!

و جلوی اسمم یه تیک خورد! و اخرین حرف اقای هاشمی این بود که : مبینا جان مرسی که وقت گذاشتی بهت خبر میدم!

و من اومدم بیرون!و گذشت و هیچ خبری داده نشد!

رسیدیم به اوایل این هفته!ایونت رانی!

روزه ستاپه رانی قرار بود من میلاد رو ببینم!بعد از اینکه جلسه اخر کلاس رانندگیمو رفتم به میلاد زنگ زدم گفتش که دو ساعت کار داریم سالن حجاب اگه میخوای بیا اینجا بعد از اینجا با هم میریم!

منم رفتم سالن حجاب!و چی شد؟ تا ۱۲ شب اونجا بودم و کمک کردم :)

ارشیا،یاربی، میلاد، محمد ، قدرت و اقای هاشمی کسایی بودن که اون روز بودن!

اون روز سر صحبت هم با اقای هاشمی باز شد!ینی خود به خود نبود!

میدیدم وقتی میبینتم خنده اش میگیره دقیقا مثل همون روز مصاحبه!

رفتار اقا هاشمی عجیب بود!چون با ادم تازه ورودی مثل من که یعنی میتوینیم بگیم حتی ورود نکردم خیلی خوب بود!با توجه به حرف بچه ها!

فردای اون روز اشکان گفت بیا شرکت برای کادو درست کردن

و من دو روز پشت هم شرکت بودم!

عصر روز دوم اومدم پیش بچه ها رانی!

و اقای هاشمی منو صبح تو شرکت دیده بودو شب تو ایونت رانی!برای همین تا دید منو باز خندید!

و امروز!امروزی که قرار‌ بود بشینم خونه اما بازم رفتم ایونت ! و از صبح منتظر بودم باز اقای هاشمی برسه و بخنده! که رسید و خندید :))

 و از دو روز اینده میرم ایونت نسکوییک!

و چیزی که هست اینه که هنوز اقای هاشمی بهم خبر نداده :)

حالا میرم سراغ انالیز شخصیت ها:

میلاد: اولین ادمی که از ردلاین شناختم!یه بچه ی پاک و ساده!اروم!و یک رو!عاشق‌ردلاینه!و خوشحاله که تو اون جمعه!سعی میکنم زیاد راجب میلاد حرف نزنم چون میلاد قضیه اش کلا فرق داره!

نفر دوم یاربی: روزی که رفتم کمک برای ایونته اسنپ با پدیده ای اشنا شدم به اسم یاربی!یاربی سنش زیاده! از ۶ سال پیش جز ردلاین بوده!به شدت رک و راسته و این رکیش باعث میشه ادم ناراحت شه بعضی اوقات!انقد شبیه کف دسته که از همه رفتاراش میتونی بفهمی چشه!و چجوریه!یاربی کمک میکنه!ولی غر میزنه و زبون تندی داره!این جور ادما معمولا طرفدار پیدا نمیکنن تو یه گروه!البته خب یه جاهایی هم واقعا حق با اون نیست!و یه وقتایی داره نا حقی میکنه بنظرم

نفر سوم:ساسان جی من :))) نمک گروه!با موهای فرفری :)) در حین باحال بودن به شدت مهربون و احساساتیه!ادمی منطقیه!تیم ورک خوبی داره و از اوناس که زود دوست میشه!به شدت به هوتن نزدیکه!گاها حس میکنم از قصد یه سری جاها ساسان رو میذاره هوتن که بتونه یه سری اطلاعات بگیره :)

نفر چهارم:محمدرضا ملقب به ممدرض!یه پسر بامزه!از اونایی که کلا تو مهمونیه و داستان!یه دیوونه اس که بنظرم نمیدونه‌دقیقا از زندگیش چی میخواد!در‌لحظه زندگی میکنه! از قدیمیای ردلاینه ولی از جدیداشم عقب تره!چون حواسش زیاد پی کارش نیست!کار‌ رو یه جور تفریح میبینه!یه سری رفتارای زیاد از حد راحتی داره بعضی اوقات که فکر میکنم این جز شخصیتشه و منظوری پشتش نیست!بل تقریب خوبی برعکس تمام بچه های ردلاین نگاه از بالا به پایینی نداره و خیلی مردمی طوره!رفیق باز درجه یک :)))

نفر پنجم:ارشیا برقی ! اممم جنبه اش بالاس!من میگم دو روعه ولی‌یاربی اسمشو میذاره سیاست کاری!پسر با مزه با دو تا چال لپ!از اوناییه که میشینی پیشش حوصله ات سر نمیره!یکم خودشو میگیره!اونم بخاطر اینه که دختر دور و برش زیادیه!ارشیا مهربونه ولی مهربونیش در جهتیه که به نفع خودش باشه!شاید باید بگم سیاست مدار‌خوبیه!و چیزی که زیادی توش موج میزنه میل شدیدش به پیشرفته

نفر ششم:نیکا !یه زندگی با مزه داره!پیجشو که نگاه میکنم باورم نمیشه همچین ادمی رو از نزدیک دیدم :))) ادم شوخ و باحالیه!یکم خودشو میگیره که اونم بخاطر جایگاهشو شرایط زندگیشه!ادمیه که تو حاشیه نیست و کار خودشو میکنه!من خیلی ازش خوشم اومده :)

نفر هفتم:بهارک! یه نفرت درونی راجبش دارم :)))) از اون ادماس که به شدت ازش وایب منفی میگیرم!بچه!لوس!فک کرده خبریه!نمیخوام بیشتر راجبش بگم!

نفر هشتم:طنین!طنین دوست ساسانه!یه دختر فوق العاده!با یه ظاهر کاملا عادی!ندیدم کسی از این ادم بدش بیاد!انقد که دوست داشتنی و خوبه شخصیتش!ارومه!ولی در عین حال باید ازش حساب برد :)

نفر نهم:صفا! صفا خواهره ساسانه!دو روز پیش که باهاش حرف زدم فهمیدم چقد بچه ی باحال و دوست داشتنیه!علاقه مندیاش خیلی شبیه منه!و اینکه خب تو یه رده سنی هم هستیم برای همین خیلی باهاش خوش میگذره!دختر ارومیه ولی یه وحشیت درونی داره که خودشم میگفت حتی :))) دوست دارم بیشتر بشناسمش

نفر دهم: روشنک!اممم دختر مستقلیه یا حد اقل سعی میکنه که باشه!ادم بدی نیست!از اونا نیست کع تو فاز و اینا باشه!ولی بنظرم زیاد ادعاش میشه!از اون ادماس تا هر چی میشه میره به رییسش میگه!یه جورایی خودشیرین!با بد کسی طرف افتاده!فکر نمیکنم امیدی باشه!

اشکان:یه دیوانه به تمام معنا!نمیدونم تو ردلاین چیکار میکنه!و چرا مدیر پروژه میشه!از لحاظ شخصیتی جدای از زندگی کاری در نظر بگیری شاید ادم بدی نباشه!ولی تو کار بدردنخور ترینه!مردی که‌نتونه دو کارتون بلند کنه باید بره خودکشی ‌کنه!

قدرت:بچه مرام و معرفتیه!معلومه همه دوسش دارن!ولی نگاها بهش خیلی از بالا به پایینه! :)

طنین: این یه ادمیه که دیگه ردلاین نیست!وایب منفی میگیرم!ازش به شدت بدم میاد!توضیح دیگه ای راجبش ندارم

ارسلان:یکمی بچه اس!عکاسیش خیلی خوبه!اگه یه جوری رفتار کنی که تو ازش کمتری خیلی چیزا بهت یاد میده ولی وقتی جلوش گفتی من بلده کارم و فلان همش میخواد قیافه بیاد!حرصی شده و این کاملا در رفتارش معلومه!یکم نا منظمه!یکمم پارتی بازی میکنه!ولی در کل ادم بدی نیست.

و اخرین نفر و سخت ترین نفر

هوتن هاشمی!

مدیر ردلاین!یه ادم عجیب غریب ! ارمش درونی جالبی داره! یه چند دیقه یکیو دعوا میکنه ۱۰ دیقه بعد دوباره خودشه !و اروم! دقتش بالاس!اطلاعات بالایی داره! ادم شناس خوبیه!زیاد فکر میکنه ! دیر راجب ادما نظر میده!ادم محتاطیه!از یه سبک ادمای خاصی خوشش میاد!حس میکنه ادم باید همه چی بلد باشه!ادم باید فلکسیبل باشه!و فکر میکنه که ادما میتونن اگه بخوان!هوتن یه ادمیه که با همه ادمایی که دیدم فرق میکنه!دقیقا با رفتارش باهات حرف میزنه نه با حرفاش!با اینکه شوخی زیاد میونه ولی خیلییی همه ازش حساب میبرن!

دوست دارم یه وقت بشینم پای تجربه هاش و همه رو بشنوم ، پر بار شم :)

و اخرین حرفم راجب این گروه:

بودن تو ردلاین یه جوریه!تو هر لحظه باید ادماه باشی که شاید نباشی‌دیگه!هر لحظه هم باید اماده باشی شاید واسه یه کار خیلی خفن بخوانت! یه جورایی شبیه مرگه میدونی میمیری ولی نمیدونیه کیه و باید هر‌لجظه براش اماده باشی :)

مبینا 

تهران-تابستان ۹۸

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۰۴
پنگوئن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی