قلهک
صدای منو میشنوید از تهران-قلهک :)
من عجیب عاشق این منطقه ام!نمیدونم واقعا چرا انقد دوسش دارم!
قبل تر ها همیشه وقتی تهران میومدیم این اطرافبودیم!
دانشگاه سارا هم منو چند باری به اینجا کشوند!
و امروزم رفتم خونه ی زهرا!
الان که دارم نیگا به قبل میندازم میبینم که چقد همه چیز عوض شده!
و چقدر مبینا قد کشیده و بزرگ شده!
مهر پارسال کجا و امسال کجا!
به وضوح پخته شدن رو تو خودم میبینم!انگار همه ی این دردسرا همه ی اون دعوا و همه ی این ادمایی که اومدن نیاز بود تا زندگیم ابن شکلی بشه که الان هست و مبینا ادمی بشه که الان هست!
با چند نفر حرف زدم تو این یکی دو روز و به این نتیجه رسیدم چقدباید اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم!
و چقد همه چیز بهتر میشه اگه من یه کوچولو فقط یهکوچولو بیشتر خودمو دوست داشته باشم!
اصن سوال ابنجاس ایا خودمو دوس دارم؟!
کسی که هر روز به من میگف بچه و بی ابرو الان کجاست و من کجا!!!!
اون به چه جایگاهی رسیده و من به چه جایگاهی!
راستش اینه که گاهی نباید همه حرفا رو راجب خودت بپذیری
به قول شجاعی برچسب زده نشو!
شجاعی واقعا عجیب منو شناخت!به من گفته بود که زود دچار برچسب خوردگی میشم!و من الان اینو راجب خودم فهمیدم!
و به این میگن تجربه :)
و شکر بابت همه چیز :)
خوشحال میشیم که روی من کلیک کنی و از کانالمون بازدید کنی :)