چقد دوست دارم داد بزنم!
چقد حس عجیبیه...
چقد حس عجیبیه!
همین الان مامانم بهم گفت اولین عشقی که داشتم سه روز پیش نامزد کرده :)
چقد حس عجیبیه!
چقد تناقض توشه!!
دقیقا روزی که من به این نتیجه رسیدم تا دیگه اون حرفشو از مغزم باید بندازم بیرون!که من جوجه اردک زشت نیستم!که من مبینام با زیبایی های خودم!و نیازی به عمل بینی ندارم!
دقیقا همون روز تو خونه ای دیگه همون ادمی که این فکر مسموم رو کرده بود تو مغزم بایه نفر دیگه ازدواج کرده!
چقد زندگی جالبه نه؟!
همین چند روز پیش داشتم اتفاقات و رابطه ای که چهار سال کشمکش خالص بود و بهترین روزای زندگیمو زخم کرده بود برای صدرا میگفتم!
بهش میگفتم هنوزم گاهی میبینمش!و هنوزم گاهی دلم میلرزه ولی میدونم که دیگه دوسش ندارم!
انگار فقط داره اون روزا و اون اولین دلشوره هایی که داشتم خودش رو نشون میده!!!بهم یاد اوری میکنه من زمانی فقط یه نفرو میدیدم تو همه ی دنیا!
الان خوشحالم عمیقا براش خوشحالم!
ولی نمیدونم چرا بغض کردم!
شاید بخاطر حماقتم!
مامانم یه جا فهمیده عمل کرد!وقتی این خبر رو بهم داد از اشپزخونه بیرون رفت!چون میدونست که چی گذشته بین ما!
وقتی که بهم گفت لبخند زدم و گفتم خوشبخت شن!
و از اون موقع تا الان دارم فک میکنم عمیقا این رو از ته دلم میخوام؟؟؟
یادمه اون موقع ها امیر میگفت ادم واسه اولین رابطه اش خیلی عشق داره خیلی هیجان داره ولی رابطه های بعدیش کمتر و کمتر میشه!
من اینو با چشم دیدم!
نه که هنوز دلت پیش اون ادم باشه ها!نه!
انگار یه تیکه از دلتو ، به قدری که به اون عشق بها دادی ، میذاری تا ابد برای اون ادم!
شایدم تا ابد نه!شایدم تا یه زمان خیلی طولانی که سن من و تو بهش قد نداده...میدونی؟
دارم به این فکر میکنم تموم اون ادم های دیگه هم همینن مبینا!تموم اون ادمای دیگه ای که تو زندگیت بودن میرن و یه روزی جفت خودشونو پیدا میکنن!
تو هم همینی...منم همینم؟! منم یه روز جفتمو پیدا میکنم؟؟
چقد عجیبه این جمله برام!چقد قابل قبول نیست!
انگار به رفتن ادما یا به پس زدنشون عادت کردم!
به نخواستنا...به دیده نشدنا...به نشدن ها عادت کردم!
انگار مثل ارشیا که همش میگه من ترک میشم در اخر ، منم فکر میکنم ترک میشم در اخر!
چقد خستم...چقد زیاد خستم از این اتفاقاتی که انگاری عادت شده!
امروز همه روزمو سعی کردم تمرکز کنم رو کارام!
ولی ادم ها تو مغزم بد رژه میرن!
چقد خستم از ادم ها!
چقد دوس دارم فرار کنم از ادم ها!
چقد دوست دارم داد بزنم!
اینکه این پست دقیقا بعد از پست "خودسازی" نوشته شده بی دلیل نیست :)
وقتی قصد خودسازی میکنی کائنات هم به کمکت میاد، فقط کمکی که اون میکنه با چیزی که ما انتظار داریم اندکی متفاوته :)))
ضربه ای که بهت وارد شده نوش جونت خلاصه...!