فرسودگی
سرعت زندگی چندین برابر سرعت منه!
این زندگی در رفتوآمد فرسودم کرده اصن!
فک کن هر سه چهار هفته یکبار من حداقل ۷ ساعت مسیر رو میام و چند روز بعد دوباره ۷ ساعت برمیگردم!
بماند کارهایی که تمومی نداره
بماند اسباب کشی ها!
این وسط همش باید حواسم به بابا باشه!یک مرد ۶۱ ساله!که باید مدام تکرار کنم ماسک بزن!لباساتو به چوب رختی پشت در اویزون کن و توی خونه نیار!دستاتو الکل بزن!قرصات یادت نره و...
دوباره بعد از مدت ها حس میکنم خستم...اونقدر خستم که نمیتونم دیگه!یعنی حس میکنم چند برابر توانم دویدم و میبینم که به چیزی نمیرسم!
ترم شروع شده سه هفته ای هست!من کجام ولی؟چقد درس میخونم؟
خیلی کم...خیلی!
نگرانم...برای خودم!برای سلامتیم!هم روانی هم جسمی!برای درسام!برای تواناییام!
نگرانم یه وقت کله خراب نشم باز :)
کاش میشد از زندگی کردن هم مرخصی گرفت!یا هر ترم سه روز اجازه غیبت داشت!