ساده اما کارامد
من وقتی که تابستون میشه حتی دیگه نمیتونم به یاد بیارم زمستونی هم وجود داشته
و وقتی عکسامو میبینم با خودم میگم یعنی هوا به این گرمی ممکنه انقد سرد بشه که همچین لباسایی رو بپوشم دوباره؟؟
این یه چیز سادس! که فکر میکنم همه پذیرفتن که فصل ها میان و میرن! یه روز برفه یه روز افتاب و این اصلا چیز موندنی نیست!
ولی من...
سخته برام پذیرفتن اینکه قرار نیست چیزی برای همیشه بمونه :) چه خوب باشه چه بد
همین میشه که برای کوچیکترین چبز های خوشحال کننده ذوق زیادی دارم و برای کوچیکترین چیزهای ناراحت کننده غم زیاد :)
دیروز یه حرف ساده ای که هزاران بار از ادم های مختلف شنیده بودم رو دوباره شنیدم!ولی با یه بیان دیگه! اینکه به من گفته بشه هایپر اکتیو حرف جدیدی نیست فقط نوع کلمه اش فرق دازه! شدتش بیشتره! برا همین باعث میشه من به فکر راه حل باشم! راه حل واسه اینکه ازش بهترین استفاده رو بکنم :)
داشت میگفت که باید ورزش کنی تا انرژیت تخلیه بشه ... و من همین یک حرف ساده رو بار ها تو مغزم تکرار کردم!
دیشبم مثل تمام این یه هفته که گذشت عکس و فیلم دخترایی که میدوییدن رو دیدم و هیکل زیباشونو البته :)))
صب بازم خواب موندم و نتونستم ۷ پاشم! ۸ پاشدم ولی دیدم هوا خوبه و میشه رفت بیرون...بدون اینکه چیزی بخورم لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون!
هیچ مقصدی نداشتم و فقط هر جا کنجکاو بودم میرفتم تا ببینم چیه! یه پارک دیگه اطراف خونه پیدا کردم و یه راه خیلی نزدیک به بلوار دریا...میوه فروشی دیدم و یه نون فانتزی که خیلی وقت بود دنبالش بودم :)))
توی پارکه داشتم با کنجکاوی اینور اونورشو نیگا میکردم که یه دختره رو دیدم! اولش گفتم شاید یه پسره که موهاش بلنده ولی بعد دیدم نه کاملا یه دختره! با تاپ ورزشی و شلوارک مشکی!لاک سفید و موهای دم اسبی بسته شده! داشت لابه لای پسر ها بسکتبال بازی میکرد :) و یه اهنگ خیلی گنگ انگلیسی هم در حال پخش بود!
میتونم بگم که پشمام ریخته بود کاملا :))) یکم که دقت کردم دیدم یه دختر نیست! چند تا دختر و چند تا پسرن
و هی لبخندم بزرگ و بزرگ تر میشد! دوست داشتم برم یک یکشونو بغل کنم بگم بابا دمتون گرم :) چقد خوبه اینجوری هستین باور کنین که به من کلی انرژی دادین!
رفتم جلو تر و فک میکردم چقد چیزای ساده ای واسم عجیبه و چقد چیزای ساده ای منو خوشحال میکنه!
با یه حرکت ساده هم یکم از انرژیم تخلیه شد هم کنجکاویمو کردم و جاهای مختلف پیدا کردم :)) این برام کافی بود!
هر چیزی برای عادت شدن باید تکرار شه! امیدوارم بشه که تکرارش کرد :)
به امید پاییز :)