پنگوئن خانم :)

اینجا یک دفتر خاطرات آنلاین است با خواندن آن وقت خود را هدر ندهید :)

با تشکر

بایگانی
آخرین مطالب

نیامدی و دیر شد!

پنجشنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۲۷ ب.ظ

تو این دنیا واسه کسی مهم نبودن هم حال عجیبیه!

 

دیروز داشتم با نگین هم خونه‌ای ایندم حرف میزدم.. خبر سرطان مادرش رو شنیده بود... و یه سری مشکلات دیگه باعث شده بود که کلا اولین ترمی ک مهاجرت کرده رو حذف کنه

داشتم فک میکردم این که من هیچ کسی واسم نمونده از این لحاظ شایدم بد نیست...

 

روز هاست میخوام ببینمش! صد دفعه بهش زنگ زدم و پیام دادم! هر بار کسی پیشش بود! ولی دم از‌تنهایی میزنه! نمیدونم من تنها ترم یا تو! نمیدونم اصن فرقی میکنه یا نه! کاش ولی میفهمیدی منو!

 

حالم خوش نیست! حتی نمیدونمم که چمه...شبیه دلتنگی! شبیه جا‌موندن در گذشته ام...

این روزای برزخی لعنتی تمومی نداره!

فقط میخوام بگذره

برم خودمو با کار و درس خفه کنم و بمیرم توشون!

از ادما به شدت خسته و فراریم...

دیگه کشش هیچی برام نمونده

روحم تاریک تاریک شده.

این لاشه ای ک ازم جا مونده واسه بکی دو نفر شده امید اینطوری ک خودشون مبگن! همین موضوعه ک نمیزاره زندگیم رو تو همین نقطه جمعش کنم بره! میدونی چی میگم؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۸/۱۹
پنگوئن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی