و پایان ۲۵ سالگی من!
پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۳۸ ق.ظ
شاید مفهموم خوشبختی همین باشه که آدم هایی رو داشته باشی که کنارشون شب تولدت رو سر کنی :)
راستش شاید اون آدم ها هر سال کنارت نباشن! شاید یه سری ادم ها رهگذر باشن! یه سریا موندگار عجیب و غریب...
ولی مهم اینه که تو بازهای از زندگیت یه جوری با ادم ها بوده باشی که ادم ها دوست داشته باشن که بیان کنارت و شب تولدت رو هر جوری که هست باهات جشن بگیرت :)
و این خوشحال کنندهترین حالتیه که میتونم یه تولد رو توضیح بدم!
امروز در کمال ناباوریم آدم هایی اومدن کنارم و اولین تولدم رو تو خاک امریکا جشن گرفتن که من سراسر لبخند و شوق شده بودم!
و آدم هایی هم بودن که نبودن ولی یه جوره قشنگی بهم نشون دادن از دور میشه قلب یه آدم دیگه رو تاچ کرد....
و من در حالی که ۲۵ سالگیمو با لبخند به پایان رسوندم اومدم تا بنویسم... شاید خوشبختی همین باشه :)
۰۲/۰۹/۲۳