پنگوئن خانم :)

اینجا یک دفتر خاطرات آنلاین است با خواندن آن وقت خود را هدر ندهید :)

با تشکر

بایگانی
آخرین مطالب

عصبی از دو رویی ادم ها!

پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۱۶ ق.ظ

ما نون و نمک هم رو خورده بودیم

نمیدونم چقد به این جمله ادما هنوز وفادارن! ولی من اگه با یکی رو یه سفره نشسته باشم واقعا باهاش اینکارا رو نمیکنم!

لامصبا چطوری میتونین :)) چطوری میتونین انقد محکم بزنین و بعد راست راست بچرخین!

از همتون متنفرم! از خودم بیشتر از شماها! که بهتون اعتماد کردم...که تو خونه‌م راهتون دادم! که رو یه سفره باهاتون نشستم!

ازتون متنفرم.....

از تک تک ایرانیای این شهر لعنتی متنفرم!حالم از تک تک اکیپاتون بهم میخوره! از تک تک حرفاتون! از اینکه همتون فقط به خودتون حق میدین و میرینین به همه ادما!

از اینکه همتون خاله زنکین!

جالب اینه! زبون منو توی گاو یکیه!

حالا کافیه همین من بمیرم! یهو میشم عزیز دو عالم :))

دوست دارم گوشیمو بردارم به همشون زنگ بزنم و تا جایی که میتونم فحش بدم و بعد قطع کنم!ولی نمیتونم!لعنت به من که نمیتونم

موند تو چشمام زل زد گفت من که میرم تو میمونی و همه رو داری از دست میدی

من با لبخند گوشه لبم اینطوری بودم که نیست که حالا اینا رو داشتم انگار!! انگار که چیکار کردن برام!

خدا لعنت کنه دوستی های خاله خرسه رو!

و من اینجوری بودم که اقا من ادم بده ولی اون چرا اینکارو کرد؟ نگام کرد گف الان بحث کاریه که تو کردی :)))

کاش میتونستم این عصبانیتمو یه جوری خالی کنم فقط!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۰/۲۸
پنگوئن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی