پنگوئن خانم :)

اینجا یک دفتر خاطرات آنلاین است با خواندن آن وقت خود را هدر ندهید :)

با تشکر

بایگانی

عشق اصیل از نگاه رواق!

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۳۹ ب.ظ

زندگی از اون چیزی که فکر میکردم هم جالب تره!

تابستون یه گوشه ای با نگین نشسته بودیم که نگین بهم پادکست رواق رو معرفی کرد!

قسمت های اول این پادکست راجب مرگ و آزادی بود!

مفاهیمی که دقیقا اون تایم درگیرش بودم! پذیرش مرگ و دیدن یه مرگ از نزدیک و دیدن جسد و کنار نیومدن با اون حس خفگی و ترس از مردن.... همش جلو چشمم بود و تازه!

و آزادی... حسی که بعد از اومدنم به آمریکا مفهومشو تازه حس کرده بودم! من به هیچی وصل نبودم! نه نظر دیگران برام دیگه خط قرمزی تعیین میکرد نه خانواده! از ۷ دولت آزاد بودم! من هیچ محدودیتی نداشتم برای هیچ انتخابی! برای اینکه مبینا رو تو چه قالبی جا بدم!

موضوع بعدی که یادم میاد رواق راجبش حرف زد مسئولیت بود! دقیقا زمانی که داشتم سختی های این انتخاب هام رو میدیدم...و باید میپذیرفتم مسئولیتش رو! که این ها رو همه رو خودم انتخاب کردم و خودم هم باید پای لرزش بشینم!

همون موقع ها بود که خبر سرطان ناهید اومده بود و من دستم از همه جا کوتاه بود و مسئولیت انتخاب اومدنم به این قاره رو باید میپذیرفتم!

نمیدونم کجای رواق بودم که منو برد و وصل کرد به بچگیم! و پذیرفتن اتفاقی که توی کودکی زندگیم رو وارد وادی دیگه کرده بود!

و اون مرور ۲۵ سال مبینا و کز کردن گوشه اتاق!

 

و بعد...

رسیدیم به تنهایی! تنهایی اگزیستانسیال و عشق! چیزی که همیشه و همیشه برای من سوال بود!

همین بازه بود که یه آدمی وارد زندگیم شد! همونطور که تو پست قبلمم پیداس... و من فکر میکردم چیزی رو پیدا کردم که یه مدت خیلی زیادی دنبالش بودم!

مثل سراب بود رسیدم نزدیک تر و پرید!

 

و بعد دوباره رفتم سراغ رواق!

اول باید بپذیریم که تنهاییم!

 که راه مقابله با این درد تنهایی ارتباط با ادم هاییه که با ما درد مشترک دارن

داشت راجب عشق حرف میزد که نقطه ی پیدایش عشق یه وجه مشترکه! و اون وجه مشترک تنهایی اگزیستانسیاله

بعد نظریه سه تا آدم رو مرور کرد! 

 

مارتین بوبر نظریه اش این بود که دو نوع رابطه بین آدم ها وجود داره!

یکی من و آن

یکی من و تو!

وقتی میگیم من و آن داریم توی طرف دوممون دنبال چیزی که میخوایم میگردیم و اون رو شبیه یه ماشین میبینیم که نیازامون رو برطرف میکنه! و اکثر ارتباطاتمون با ادم ها در این نوع رابطه خلاصه میشه! 

ولی وقتی میگیم من و تو داریم خودمون رو از زاویه دید اون <تو> نگاه میکنیم!

(عشق عاری از نیاز!)

 

نظریه نفر دوم، ابراهام مازلو،  این بود که عشق دو تا کانسپت داره کانسپت هستی مدار و کانسپت کاستی مدار!
بنظر من این هم داشت همون توصیف رو میکرد با کلمات دیگه! 

هستی مدار این طوریه که تو طرف رو میخوای برای اینکه دوستش داشته باشی! نه برای اینکه دوستت داشته باشه! و همین دوست داشتنش بهت اون چیزی که میخوای رو میده!

ولی کاستی مدار اینطوریه که تو هر چی شروع میکنی به دوست داشتن طرف انگار داره از ظرف احساساتت کم میشه و اگه طرف این دوست داشتن رو به تو بازتاب نکنه تو یه جایی از ماجرا خالی میشی!

(شرط حضور در رابطه‌ی عشق عاری از نیاز اینه که در صاحت خودشکوفایی قدم گذاشته باشیم)

 

 

نظریه سوم! ایریش فرم

ترس تنهایی بزرگترین ترسه بشر! مهم ترین وظیفه روان شناختی هر کس غلبه بر اضطراب تنهاییه!

سه روش عمده در طول تاریخ وجود داره که انسان استفاده میکرده تا بر این اضطراب غلبه کنه:

آفرینش : حس غنایی که از قدرت خلق کردن به دست میاد و آدم میتونه ساعت ها در تنهایی ساز بزنه یا نقاشی بکشه یا .... به طور کلی خلق کنه

سر مستی :روشی که فرد من بودنش رو کنار میزاره.

پیوست : پیوستن به یه مجموعه و باز تعریف خودش در یک کل و انکار تنهایی!

 پس بهترین راه میشه عشق عاری از نیاز عین همون دو تا نظریه قبلی!

(من خورشیدم باید بتابم!)

(عشق منفعل و عشق فعال!! مثل بازی کن تیم فوتبالی که روی نیمکته! و بازی نمیکنه! تو تیم هست ولی فوتبال نیست! فوتبال ینی جنگیدن تو اون مستطیل سبزه!)

و معجزه‌ی عشق همینجاست...

عشق مثل لباس گرم میمونه! میشه باهاش با سرمای زمستون کنار اومد ولی نمیشه باهاش برفا رو اب کرد!

 

نکته اینه که من اون آدم رو انتخاب نکرده بودم! من پریده بودم توی سراب!!

یگانگی در عین فردیت! جوابیه که فرم به عشق داده!

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۰۷
پنگوئن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی