پنگوئن خانم :)

اینجا یک دفتر خاطرات آنلاین است با خواندن آن وقت خود را هدر ندهید :)

با تشکر

بایگانی
آخرین مطالب

پذیرفتن چیزهای نپذیرفتنی

يكشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۱۲ ب.ظ

خونه ی من یه مستطیله که روی هر دو عرضش پنجره داره!

زیر یه پنجره یه مبل خیلی نرم و کرم رنگه و زیر یکی دیگه اش تختم و این میزی که الان لپتاپم روشه!

فرق نداره کدوم کنج رو انتخاب کنی! هر دوش کنج های اروم و نرمیه!

این خونه نرم و خوش بو با کلی حس خوب هم باعث شد که باز یه سری چیزا به دست بیارم و یه سری چیزا رو از دست بدم!

و داشتن یا نداشتن همخونه از مهمترین این تغییرات بود!

میدونی داشتن کسی که خیلی هم ربطی بهت نداره ولی یه جورایی هم خیلی نزدیکه جالبه! تو هیچ مسئولیتی در قبال اون آدم نداری. بعضی وقتا میشینین با هم یه چایی میزنین و از ته دلتون میخندین! یا یه وقتایی که از گریه پاره شدی کی درو باز میکنه و میاد تو و بدون هیچ حرفی فقط بغلت میکنه! انتظار نداره ختی توضیح بدی که خب چرا داری گریه میکنی!

یه وقتایی هم که حوصله نیست و جهان ریخته وسط فرق سرت، در رو میبندی و با یه در بستن طرف میفهمه الان نیاز دارم تنها باشم!

و داشتن هم خونه خوب نعمته! واقعا!

 

ولی این هم مثل تموم چیزای دیگه روزی تموم میشه! و اون هم خونه هم قایق تنهایی خودشو برمیداره و میره!

و تو میمونی و یه خونه ای که تک تک وسایلشو با هم انتخاب کردین و یه غریبه ی نزدیکی که الان دوباره دور شده!

 

بعد به تنهایی فک میکنی و مزیت هاش! کسی کاری به کارت نداره! تو هم کاری به کار کسی نداری! راحت میخوابی راحت پا میشی! هر وقت حال داری مهمون داری و هر وقت حال نداری نداری دیگه :)

 

حالا این یه نمونه کوچیک شده از داشتن خانواده و نداشتنشه!

میدونی بنظرم خیلی جرعت میخواد! خیلی حرفه. که تو تصمیم بگیری از یه جمعی که بدون هیج هزینه ای بهش تعلق داشتی بکنی و بری!

بعد باید در به در بگردی دنبال تعلق داشتن! دنبال دلیلی برای این سگ دو زدن هات!

برای جمعی که اونقدی که میدی بگیری!

چون روزی توی گوشه ای از این جهان تصمیم گرفتی که متعل به جایی و چیزی باشی که خودت انتخابش کردی! نه چیزی که برات از قبل مشخص شده!

 

میکنی...کشورت عوضت میشه، شهرت عوض میشه، زبونت عوض میشه، ظاهرت عوض میشه و یه روزی که کنج خونه ات نشستی به این فک میکنی که حالا تعلق واقعی به کدومه!

تو کدومی؟ اینی که ساختی؟ یا اونی که بودی؟ یودن...صرف بودن! یعنی هیچ کار خاصی نمیکردی و عزیز بودی! عضو یه جمع بودی و برای خوشحالیت تلاش میشد!‌حالا زیاد یا کم!

 

من الان دیدم نسبت به خانواده واقعا عوض شده! قبل تر ها فک میکردم خب وظیفه اشونه! در حالی که الان اینجوری نمیبینمش!

الان واسم یه جمعی معنی میشه که هیچ کاست ورودی نداره! و هیج پری کوالیفیکیشنی هم نمیخواد! تو کافیه که زاده اون جمع باشی! حتی در بعضی موارد هم نه!

 

روزهاست دارم به این فکر میکنم بیا اگه دختر کسی هستی دختر کسی بودن رو زندگی کن! اگه خواهر کسی هستی خواهر کسی بودن رو تجربه کن!

 

من دو سال از زندگیم تلاش میکردم مادر کسایی باشم که نبودم! من اصن مادر نبودم!

دو سال از زندگیم سعی میکردم برای پدرم مادری کنم! بهش یاد بدم!

یادم رفته بود اصن دختر کسی بودن یعنی چی! اینکه میشستم زندگی خودمو میکردم و بقیه مسئولیت یه سری چیزا رو داشتن رو از یاد برده بودم!

فقط میخواستم از خودم یه هیرو بسازم! یه ادمی که تو همه جنبه های زندگیش تونسته!

ادمی که ضعفی نداره! ادمی که غمش رو تبدیل کرده به موفقیت!

فارغ از اینکه چقد اون لایه های زیری احساسم رو خراش دادم!

هر بار هر رفتار و هر حرفی چقد قلبم رو مچاله میکرد!

 

الان حتی اینم یاد گرفتم که خب به خودم حق بدم اگه بلد نیستم! مگه من چند بار قبلا مهاجرت کرده بودم؟ مگه چند بار کردیت کارت داشتم؟ مگه من یاد گرفته بودم اینجوری زندگی کنم و گند زدم؟

نه!

چیزی که مهمه اینه که الان بلد شدم! الان یاد گرفتم! که عجله نکنم برای داشتن همه چیز! به اولویت بندی فکر کنم! اصلا فکر کنم!!

به قول امیررضا اگه چیزی رو میخوام همون لحظه دست و پا نزنم که داشته باشمش! یکم صبر کنم! شاید اصن نباید اونو میداشتم! شاید اصن اون چیز خوبی نبود!

و چقد سخته که عمری رو اینجوری گذرونده باشی و الان یاد بگیری و بخوای دونه دونه اون عادت های بدت رو ترک کنی!
عین جدا کردن ساچمه تیر از بدن میمونه!

و تا وقتی هم که تو تو هستی جای اون تیر روی بندت به یادگاره!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۳/۲۰
پنگوئن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی