زنی در استانه فصلی سرد
دیشب انگار که منو از یه خواب دو ساله بیدار کرده باشه پیام داد و گفت معذرت میخوام!
من میدونستم نمیتونم بیشتر از یه دوست برات باشم ولی تو رو بین زمین و هوا نگه داشته بودمو...
نمیدونم برای یه دختر ۲۶ ساله ای مثل من شنیدن اون حرفا مساوی بود با شکستن خودم و قلبم... چرا سن رو اشاره میکنم؟ چون خب من اون مبینای ۱۸ ساله ای نیستم که زرت و زرت از ادما خوشم بیاد...و احتمالا خیلی طول خواهد کشید که بتونم یه آدم دیگه ای رو اینجوری دوست داشته باشم..
و راستش من تموم این دو سال رو فکر میکردم مشکل منم! مشکل رفتن من بود! فکر میکردم من آدم زندگی خودم رو پیدا کرده بودم و گذاشته بودم رفته بودم و شاید اگه میموندم عوض میشد همه چی...
ولی دیشب یهو منو از خواب بیدار کرد و گفت آدم ساده من اصن یه ور دیگه قصه بودم و تو یه ور دیگهاش!!
هم یه رهایی عجیبی داشت هم یه درد عجیبی... انگار همه حرفاش رو میدونستم و منتظر بودم که واضح و بدون پرده بزنه! هم با هر کلمه اش دلم میریخت!
هم دلشورم آروم گرفته بود وقتی باش حرف زدم هم دلم میخواست گوشیمو پرت کنم یه ور دیگه و فقط فرار کنم و برم جایی که چیزی و کسی رو نشناسم....
راستش
از شما که پنهون نیست...خیلی خستم! خیلی خستم از آدم ها!
واقعا واسه آدم های زیادی چه دوست چه خانواده چه رابطه کلی تلاش کردم ولی حس میکنم هیچ کدومش...هیچ کدومش جواب نداد!
یعنی حس میکنم سرم کلاه رفته! بهای زیادی دادم واسه خیلی چیزا که ارزشی هم نداشتن!
چیزایی که نموندن....
و یه تنهایی عجیبی رو دارم حس میکنم...یه لولی از تنهایی که واقعا قبلا حسش نکرده بودم...
از آدم ها ناراحت یا عصبانی هم نیستم دیگه...خستم!
احساس میکنم پرم از دیدن ادمایی که تکلیفشون با خودشون مشخص نیست! از ادمایی که تا یه ذره شرایط به نفعشون نیست لیوان اب رو بر میدارن و میریزن تو صورتت...
از آدم هایی که روابط رو بر اساس سود و ضرر میبینن....
و آدم هایی که دلی بودن و صاف بودن دیگه براشون شده داستان....و اونا هم مث من دیگه اعتمادی ندارن...و وقتی هم برای دفاع به طرف مقابلشون نمیدن!
حالم به شدت گرفته و تلخه... از اون تلخیایی که نشستم گوشه دانشکده حس میکنم سرمای هوا داره از سردی من تامین میشه.....سردی دلم...سردی روحم...
من سردم است و انگار هیچ گاه گرم نخواهم شد...
واقعا دلیلی واسه زندگی کردن نمیبینم! دلیلی برای ادامه دادن این زجر هر روزه...دلیلی واسه این همه جنگیدن....