پنگوئن خانم :)

اینجا یک دفتر خاطرات آنلاین است با خواندن آن وقت خود را هدر ندهید :)

با تشکر

بایگانی
آخرین مطالب

پترن های کودکی تا بزرگسالی

شنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۳، ۰۱:۵۱ ق.ظ

دیروز داشتم با مرین حرف میزدم و نمیدونم چی شد که بهش گفتم که من برادر هایی دارم که سه بار بهم حمله کردن!

با چشمایی که گرد شده بود نگام کرد و گفت چطوری ازشون متنفر نیستی؟

گفتم از اس ل ا م متنفرم! تقصر دین بود! نه تقصیر اونا! اونا هم ادمیزادن! اشتباه کردن!و این درک من از اون وقایعه!

اون موقع که اینو میگفتم خیلی بهش فکر نکردم ولی امروز وقتی داشتم به یه اهنگ گوش میکردم این تو ذهنم اومد که راستش من از هر کسی که حس میکنم عضوی از خانوادمه نمیتونم ناراحت بشم!

اون ۴ نفر عضو اصلی خانوادم واقعا کاری نبود که نکردن باشن در حقم :)

داد زدن و دعوا کردن بچه ای که بچه اس و نمیفهمه!

تلاش برای خفه کردنش سه بار!!!

مجبور کردنش به حجاب و هر کوفت و زهر و مار دیگه ای!

خیانت پدر! دزدی از بچه هاش! بی اعتنایی بهشون!

بی محبتی! بدون هیچ محبت کلامی بزرگ شدن

محدودیت فاکینگ شدید!

 

ولی فک میکنین من بدم میاد ازشون؟ نه! دوسشون دارم! حتی یه ذره هم بدم نمیاد! و تمام تلاشم برای جذب محبتشونه!

همیشه تلاش میکنم که بهم افتخار کنن! تک تکشون! و حالشون مهم ترین چیز تو جهانه برام!

نمیدونم تعریف خانواده اینه یا نه ولی من خانواده رو اینجوری یاد گرفتم که میتونن هر کاری بکنن ولی همیشه با هم میمونن و خانواده اینه!

و بعد از هر کسی که خوشم میومد و حس خانواده و خونه بهش داشتم، میتونست هر کاری با من بکنه و من بازم دوسش داشته باشم!

بازم بمونم

یکی از عادت های بچگیم این بود که اصن وقتی میدیدم یکی از این ۴ نفر ناراحتن حس شدید انکافتمبل بودن میکردم و هی میرفتم میگفتم که چی شده؟ همیشه اولین چیز تو ذهنم این بود که من یه کاری کردم که باعث شده طرف حالش خوب نباشه!

هنوزم فرست اسامبشنم واسه حال بد و عصبی هر کسی دور و برم همینه!

همیشه فکر میکنم که من باعث حال بدشم

یه رسمی تو خونه ما بود که معمولا خرابکاری ها رو من انجام داده بودم! و همیشه اینجوری بود که تقصیر من بود

بنظرت طبیعی نیست که دیفالتم اینجوری ست شده باشه که این منم که همیشه خرابکاری میکنم؟

اینو وقتی دیدم که یه چیزی تو خونه خراب شده بود و نیکا دوید اومد سمتم و گفت من نبودم! اون بچه سه ساله هم فکر میکنه که واقعا هر آنچه که اشتباه پیش میره اطرافش تقصیر اونه! بارها و بار ها این پترن رو توش دیدم!

 

و خب متاسفانه این بچه بزرگ شده الان! تو دنیای ادم بزرگاس و هنوزم فکر میکنه همه چیز تقصیر اونه!
وقتی رسما خراب کاری میکنه یه اضطراب شدید میگیره

میره برای اینکه دعوا بشه و اگه حس کنه دعواعه براش کافی نبوده مثل گذشته نبوده یه جورایی میره واسه اسکینگ مور اند مور!

دعوام کن! سرم داد بزن! بزن منو اصن! این دعوا برای من کافی نیست! من لیاقتم دعوای بیشتره! ترشهلد دعوای من یه جای دیگس.....باید انقدی دعوام کنی که من گریه کنم! نقش قربانی بگیرم. دنیا روی سرم خراب شه.... وایسم رو اواره ها و دوباره شروع کنم!

موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۳/۱۲/۱۸
پنگوئن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی